سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سید محمد طاهرزاده -
[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]
 
 

بسم رب المخلصین

یک بار به طور ناشناس به کربلا رفتم. از قبل با خود عهد بسته بودم که به هیچ وجه با کسی حرف نزنم تا نفهمند که من یک ایرانی‌ام. وارد حرم امام حسین (ع) شدم و حسابی با آقا خلوت کردم و از طرف همه بچه‌ها پیش آقا عقده‌گشایی نمودم. دیگر هوش و حواسی برایم نمانده بود. دل و عقل و هوشم را پیش آقا جا گذاشته بودم. از حرم که بیرون آمدم، همانطور که با بی‌میلی قدم برمی‌داشتم، خوردم به یک مرد عرب. از دهانم پرید و گفتم: «آقا ببخشید ... معذرت می‌خواهم ...» وقتی با نگاه عجیب و چهره حیرت‌زده مرد عرب مواجه شدم تازه فهمیدم که چه دسته گلی به آب دادم. تا آن مرد عرب آمد چیزی بگوید، من خودم را در میان ازدحام جمعیت گم کردم و از تیررس نگاهش دور شدم.

 پی‌‌نوشت: ایشان در طول جنگ ایران و عراق چند بار به طور ناشناس به زیارت حرم مطهر آقا ابا عبدالله نائل شدند و این خاطره هم از همان روزهاست.

منبع:کتاب افلاکی خاکی

راوی:خود شهید


سید محمد طاهرزاده ::: یکشنبه 86/8/27::: ساعت 4:10 عصر
   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 0
بازدید کل : 9013
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
سید محمد طاهرزاده -
.:: لینک دوستان ::.
.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت